ائلیمیز دیلیمیز

ال اله وئرک دیلیمیز دیری قالسین

تداوم محرومیت مردم آذربایجان از تحصیل به زبان مادری؛ مقصر کیست؟

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz


28955417772394801225-1
دورنانیوز- پرواضح و مبرهن است که امروز آذربایجان دچار نوعی خودسانسوری شده و مطالبات و خواسته‌های مردم این دیار در وهله نخست توسط مسئولین، نمایندگان و روشن‌فکران محلی، به سبب بی‌توجهی به حاشیه رانده شده و هیچ‌گاه به مرحله «اجرا و تحقق» نمی‌رسند. اگرچه این روزها بسیاری از مردم آذربایجان تحقق آرزوی مردم کردستان و عدم تحقق آرزوی خود را به حساب کم‌کاری دولت می‌گذارند، اما واقعیت این است که در به وجود آمدن چنین وضعیتی، بیش از دولت، متهم ردیف اول خودمان هستیم و بس! باید قبول کنیم که جامعه آذربایجان از مردم عادی گرفته تا سیاسیون به هیچ وجه «مطالبه‌گر» نیستند...

به گزارش دورنانیوز، «زبان مادری» به عنوان یکی از شاخصه‌های مهم و حیاتی تشکیل‌دهنده هویت فردی و اجتماعی انسان و شاکله اصلی فرهنگ، تاریخ و تمدن اقوام، از اهمیت فراوانی برای انسان‌ها برخوردار بوده و در کنار مولفه‌هایی نظیر وطن، مادر، ناموس و… دارای نوعی تقدس و ارزش و جایگاه معنوی می‌باشد.

از این رو جوامع انسانی در طول تاریخ بشریت همواره کوشیده‌اند تا با اختصاص زمان و هزینه‌ای خاص، از «زبان مادری» خود حتی در بسیاری از برهه‌ها به قیمت جان و مال خود محافظت نموده و از نابودی و زوال آن جلوگیری به عمل آورند چرا که انسان‌ها و اقوام مختلف از همان ابتدا به این واقعیت که نابودی زبان مادری مساوی است با نابودی جوامع انسانی، پی برده و آن را درک نموده‌اند.

صیانت از زبان مادری از گذشته تا به امروز با گذر از روش‌های قدیمی و ابتدایی، با پیشرفت‌ها و تغییر و تحولات به وجود آمده در حوزه‌های مختلف، شکلی رسمی‌تر به خود گرفته و در قالب آموزش‌های علمی و آکادمیک در مدارس و دانشگاه‌ها و هم چنین نهادهایی چون فرهنگستان‌های دولتی و نهادهای فرهنگی خصوصی نمایان شده‌ است.

کشور ایران به عنوان موطن و سرزمین مادری اقوام متعدد با فرهنگ‌های مختلف اما متحد و یکپارچه، یکی از مناطقی است که در آن چندین زبان زنده هم‌زمان از سوی اقشار مختلف جامعه و در مناطق جغرافیایی متنوع تکلم شده و ویژگی چندزبانی و چندفرهنگی، زیبایی خاصی را بدان بخشیده است.

اما این زیبایی زمانی در معنای واقعی کلمه نمایان شده و به عنوان یک ارزش و فرصت شناخته می‌شود، که در فضایی سرشار از عدالت و برابری تمامی زبان‌ها از حقوق مساوی برخوردار بوده و حفاظت، صیانت و تلاش برای ترویج و اشاعه آن‌ها به عنوان یک رسالت و یک ضرورت در زمره وظایف دولت، مجلس، نهادهای استانی و مسئولین گنجانده شده و بدان عمل شود.

در این رابطه می‌توان گفت، جمعیت ۱۵۰ هزار نفری ارامنه در ایران، اولین قومیتی است که از حقوق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کاملی برخوردار بوده و فارغ از جمعیت اندک ارامنه، چندین مدرسه و نهاد با حمایت‌های دولتی جهت آموزش آکادمیک زبان ارمنی در ایران تاسیس و در شهرهایی نظیر تبریز، تهران، اصفهان و… به فعالیت می‌پردازند.

به تازگی نیز مطابق با اعلام منابع خبری دولتی و همچنین بر اساس گفته شخص دکتر حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری در شهر سنندج، برای نخستین بار، رشته زبان و ادبیات کردی به جمع رشته‌های تحصیلی دانشگاه کردستان افزوده شده و از این پس هم‌وطنان کردزبان می‌توانند با شرکت در کنکور سراسری و از طریق انتخاب رشته، اقدام به تحصیل به زبان مادری خود بکنند که در جای خود بسیار خوش حال کننده است.

شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تحقق آرزوی مردم کردستان در آموزش به زبان مادری در سطح دانشگاهی را ترویج و استقبال از فرهنگ نیک و پسندیده «مطالبه گری» در میان اقشار مختلف هم‌وطنان کردزبان و به خصوص مسئولین محلی و نمایندگان کرد در مجلس شورای اسلامی دانست. فرهنگی که با اندکی تلاش، اصرار و استقامت، در نهایت منجر به تحقق مطالبات و احقاق حقوق جامعه از سوی دولت شده و ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هیچ اراده و قدرتی توان ایستادگی در برابر مطالبات مطرح شده از سوی مردم و نمایندگان مردم در عرصه سیاست که در چهارچوب قانون بوده و باعث تقویت اتحاد و همدلی ایرانیان می‌شود، را ندارد.

این یک حقیقت غیرقابل اغماض است که تحقق آرزوی مردم کردستان در رابطه با تحصیل به زبان مادری، مدیون تلاش نمایندگان آن خطه در مجلس و رایزنی‌هایشان با دولت و هم چنین تلاش‌های عاشقانه مسئولین محلی کردستان هم‌چون ریاست دانشگاه سنندج بوده و دولت به خودی خود اقدام به ایجاد رشته زبان و ادبیات کردی نکرده است، و این اقدام در واقع پاسخی است به مطالبه‌گری مردم، نمایندگان و مسئولین کردستان از دولت.

در حالی که هم‌وطنان ارمنی از سالیان دور و هم‌وطنان کردزبانمان از چند روز گذشته به دلیل تامین بستری رسمی و قانونی جهت حفاظت و صیانت از زبان مادری خود، شاد و خوشحال بوده و از مسئولین محلی و نمایندگان خود در مجلس و همچنین دولت راضی می‌باشند، در «آذربایجان» جو به گونه‌ای دیگر است! جوی سرشار از «احساس تبعیض»، «نارضایتی از مسئولین و دولت» و «نگرانی از بابت زبان مادری» که می‌توان نشانه‌هایی از این جو منفی و اعتراضی را در تک تک شهرهای این دیار از ماکو و اورمیه گرفته تا تکاب، تبریز، اردبیل، زنجان، آستارا، همدان، بیجار، خوی، مرند و… به وضوح مشاهده نمود. چراکه «تحصیل به زبان ترکی» و «تاسیس فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی» یکی از خواسته‌ها و مطالبات اصلی و اساسی طیف بیدار و آگاه این خطه از ایران اسلامی بوده و سعی نموده‌اند تا از هر تریبونی که می‌توانند، این خواسته را که کاملا برحق و قانونی است، به گوش مسئولین کشوری و به خصوص دولت برسانند. اما چه فایده که با وجود رساندن صدای مطالبه‌گری‌شان به گوش دولت، وکلایشان در مجلس و مسئولینشان در استانداری‌ها، فرمانداری‌ها و سایر نهادهای محلی، خود را به نشنیدن زده و آن‌قدر در مسائل و دغدغه‌های شخصی و منفعت‌طلبانه خود غرق شده‌اند که وظیفه و رسالت مطالبه‌گری خواسته‌های مردم آذربایجان را فراموش کرده و قید زبان مادری و آینده آن را زده‌اند.

تاکنون هیچ یک از ده‌ها نماینده آذربایجانی در مجلس شورای اسلامی حتی برای یک بار هم که شده به صورت رسمی، مطالبه فراگیر، عمومی و غیر قابل انکار و سانسور «درخواست تحصیل به زبان ترکی» را نه در صحن مجلس و نه در هیچ محفل رسمی دیگری بر زبان نرانده و علنی نکرده‌اند. اتخاذ چنین سیاست ناصحیح و به طور صریح «زشت و توهین آمیزی» از سوی وکلای مردم آذربایجان در نهاد قانون گذاری کشور، دلایل متعددی می‌تواند داشته باشد. ترس، محافظه کاری، عدم احساس مسئولیت در قبال زبان مادری و شاید هم ترجیح دادن منافع سیاسی و اقتصادی به تحقق مطالبات مردم!

البته در رابطه با این «فاجعه» این تنها مسئولین و نمایندگان نیستند که مقصرند، بلکه انگشت اتهام به سوی قشر روشن فکر جامعه آذربایجان از اصحاب رسانه گرفته تا اساتید دانشگاه و فعالین فرهنگی و مدنی نیز نشانه می‌رود. روشن فکرانی که به کوچک‌ترین تحولات حتی در مناطق دورافتاده آفریقا نیز واکنش نشان داده و در قبال آن احساس مسئولیت می‌کنند، اما در برابر مطالبه «تحصیل به زبان مادری» از سوی مردم آذربایجان سکوتی مرگ‌بار اختیار کرده و خود را به کوچه علی چپ می‌زنند. و در واقع می‌بینند و می‌شنوند، اما هم‌چنان با کوبیدن بر طبل جهالت در خیال خود ژست روشن فکری به خود گرفته و با پیش کشیدن مسائلی همچون اتحاد ملی و… هرگونه درخواست برای تحصیل به زبان مادری از سوی آذربایجانی‌ها را در تقابل با اتحاد و یکپارچگی ایران تقلی می‌نمایند و بدین سان از زیر بار وظیفه شانی خالی می‌کنند. اما همین به اصطلاح روشن فکران آذربایجان امروز در لابه‌لای مقالات، پست‌های فیس بوکی و… از بابت ایجاد رشته زبان کردی در سنندج ابراز رضایت نموده و انواع و اقسام پیام‌های تبریک را به هم‌وطنان کردزبان ارسال می‌نمایند!

پرواضح و مبرهن است که امروز آذربایجان دچار نوعی خودسانسوری شده و مطالبات و خواسته‌های مردم این دیار در وهله نخست توسط مسئولین، نمایندگان و روشن‌فکران محلی، به سبب بی‌توجهی به حاشیه رانده شده و هیچ‌گاه به مرحله «اجرا و تحقق» نمی‌رسند. اگرچه این روزها بسیاری از مردم آذربایجان تحقق آرزوی مردم کردستان و عدم تحقق آرزوی خود را به حساب کم‌کاری دولت می‌گذارند، اما واقعیت این است که در به وجود آمدن چنین وضعیتی، بیش از دولت، متهم ردیف اول خودمان هستیم و بس! این ما بودیم که چنین نمایندگان بی‌خیال و منفعلی را روانه نهادی مهم و حساس همچون مجلس نمودیم و اگر منصفانه به این قضیه بنگریم همین نمایندگان نیز جزئی از «ما» بوده و هستند. باید قبول کنیم که جامعه آذربایجان از مردم عادی گرفته تا سیاسیون به هیچ وجه «مطالبه‌گر» نیستند و نباید از دولت انتظار تحقق خواسته‌های چنین جامعه‌ای را داشته باشیم. پس برای رفع ریشه‌ای این معضل ابتدا باید به خود رجوع کرده و تفکرات، اندیشه‌ها، رفتارها، سیاست‌ها و فرهنگ‌های غلط خود را شناسایی و اصلاح نمائیم و سپس یقه دولت را بچسبیم و فریاد تبعیض و بی‌عدالتی سر دهیم!

رضا اصغری


قایناق:ترکشناسی وئبلاقی

آردی
پنجشنبه 8 مرداد 1394
بؤلوملر : آنا دیلی,

لهجه های زبان ترکی در آذربایجان جنوبی

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

دسته بندی زیر حاصل تحقیقات میدانی و چندین ساله "بویوک رسول اوغلو" اهل جمهوری آذربایجان است تحت عنوان "گونئی آذربایجان تورک لهجه لری" که خلاصه آنرا برایتان ترجمه کردم. طبیعتا دارای اشکالاتی هست. در این مقاله ترکی رایج در شمال غرب ایران به 9 لهجه تقسیم بندی شده است.
1.لهجه تبریز : این لهجه نزدیک به لهجه شکی در جمهوری آذربایجان است و در تبریز و در شهر های کوچک و روستاهای اطراف آن رایج است. اسکو، خسروشهر، توفارقان(آذرشهر) و روستاهای توابع آنها، روستاهای دامنه های شمالی سهند و باسمینج، هئربی، بر، لیقوان، سپاراخان، خلتدوکان از جمله مناطقی هستند که لهجه آنها با کمی تفاوت تبریزی است.
در خود تبریز سه لهجه با اندکی تفاوت وجود دارد :
_محله های شمال غرب یعنی شامقازان، حکم آباد، منجم، قره آغاج
_دوه چی، امیر قیز، لیلاوا، خطیب
-ششگیلان، باغمشه، خیابان، مارالان و مناطق مرکزی
از خصوصیات لهجه تبریز کشیدن صداها ست.
2.لهجه قره داغ (ارسباران) : صحیح ترین لهجه ترکی آذربایجانی ایران است و تماما پیرو قواعد زبانی است. شرق دامنه های سهند متنق، ایراناق، سرسکند (هشترود)، بستان آباد، میانه، سراب، قره داغ، سونار خیوه اهر،تیکان تپه(تکاب)، سایین قالا (شاهین دژ) و قسمت هایی از دشت مغان و قاراقیشلاق، بیجان، پلدشت(عربلر)، نازیک، مرگنلر، قاراقولوقلار، مرکیت و قایقاج در جنوب ارس مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است . در لهجه قره داغ برخلاف لهجه تبریز کلمات و صداها کشیده نمی شوند و به اصطلاح sert(محکم) تلفظ می شوند.
3ـ لهجه یامچی : این لهجه شباهت زیادی به لهجه نخجوان خصوصا اوردوباد دارد. مرکز این لهجه را میتوان مرند حساب کرد. صوفیان، یامچی، شبستر، خامنه، دیزه، دریان، شانیجان، گمیچی و قاپسار، زنوز، گلین قایا، المدار در شمال دریاچه اورمیه از مناطقی هستند که این لهجه در آنها رایج است. از ویژگی های این لهجه تبدیل مصوت a به ə است، مثلا به قابلاما قابله مه، به قارداش قردش میگویند. این لهجه بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد(از لحاظ کشیدن صداها).
4ـ لهجه اورمیه (اویغور-آوشار لهجه سی) : این لهجه نیز یکی از صحیح ترین لهجه های ترکی آذربایجانی ایران است. از نزدیکی های سووقبولاق (مهاباد)، سولدوز (نقده)، تا اورمیه و سلماس و خوی و مرز ترکیه این لهجه رایج است. در اطراف اورمیه در روستاهای چونقارالیسی صدای "نگ" هنوز حفظ شده است مثلا گلیرنگ. لازم به ذکراست در نزدیکی اورومچی پایتخت ترکستان شرقی نیز قصبه ای به نام چونقارالی موجود است. شباهت بین نام خود اورمو و اورومچی نیز جای بحث دارد. علت نام گذاری این لهجه به لهجه اویغور-افشار آن است که از ترکیب زبان اویغور ها و افشار های کوچ کرده از خراسان و ترکیه بوجود آمده.
ادبی دیلده: آتامی آتانی آتاسینی آتامیزی آتانیزی آتالارینی
تبریز: آتامی آتاوی آتاسینی آتامیزی آتازو آتالارینی
قاراداغ: آتامی اتووو آتاسینی آتامیزی آتوووزو آتالارینی
اویغور: آتامی آتایین آتاسینی آتامیزی آتاییزی آتالارینی


5ـ لهجه مراغه : این لهجه در شهر ها و روستاهای دامنه های جنوبی سهند رایج است.
از طرف مراغه به طرف سرسکند، سایین قالا‌‌(شاهین دژ)، قوشاچای(میاندوآب) تا حدود سووقبولاق و جیغاتی رود، ملیک کندی‌(ملکان)، بناب، عجبشیر از جمله مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است. این لهجه نیز مانند لهجه یامچی بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد.
6ـ لهجه اردبیل :این لهجه در اردبیل، خلخال، نمین، آستارا، انزلی، تالش، منجیل رایج است. این لهجه شباهت زیادی به لهجه جنوب جمهوری آذربایجان دارد و اثرات لهجه باکو را در آن میتوان دید.
7.لهجه زنجان : این لهجه از طارم آغاز شده و تا زنجان، هیدج، سلطانیه، خدابنده، ماه نشان، بیجار و قروه در کردستان و سنقر در کرمانشاه رایج است و در مناطق شرقی و جنوبی زنجان مانند قیدار به لهجه همدان نزدیک می شود. به طور کلی این لهجه را میتوان ترکیبی از ترکی قدیم و جدید دانست.
8.لهجه همدان : ابهر، تاکستان، قزوین، بویین زهرا، آوج، همدان، رزن، بهار، تویسرکان، کبودرآهنگ، پامبولو(فامنین)، اسدآباد، لالجین، ملایر تا سنقر به این لهجه تکلم میکنند. شباهت زیادی به لهجه زنجان دارد. این لهجه یکی از لهجه های اصیلی است که برخی قواعد قدیمی هنوز در آن وجود دارد. برای مثال "توکندی" به جای قورتولدو یا تورندی به جای ایسهال توتدو. یا مثلا در سوم شخص حرف سین از افعال حذف می شود(همانند لهجه زنجان) : گلیرسن به گلیرن، آلیرسان به آلیران، گلیرسیز به گلیریز تبدیل می شود .البته در لهجه همدان افعالی که به "ن" ختم می شوند "ی" جایگزین نون می شود مثلا زنجانی ها میگویند آلیران، گلیرن اما همدانی ها میگویند آلیرای، گلیرَی. از دیگر ویژگی های این لهجه ارجحیت داشتن مصوت u به ı است، مثلا قارپیز به قارپوز، یاریسی به یاروسو، اونلاری به اونلارو و.. تبدیل می شود. به سبب دوری از مرکز آذربایجان و نزدیکی به مناطق فارس و لر نشین کلمات فارسی به آن وارد شده است.
9.لهجه خلجی : این لهجه در تهران، شهریار،اسلامشهر،ساوجبلاغ، کرج، ساوه، قم، خلجستان، فراهان، تفرش، اراک تا حدود خمین رایج است. لازم بذکر است این مناطق دو زبانه هستند به اینصورت که اکثریت با ترکی آذربایجانی است. ترکی آذربایجانی این مناطق بصورت عمومی است، چون در این مناطق (تهران،قم،البرز،مرکزی) آذربایجانی هایی زندگی می کنند که از مناطق مختلف آذربایجان آمده اند و میانگینی از 8 لهجه ی قبلی است. لهجه ی خلجی به لهجه ی همدان نیز نزدیکی دارد. همچنین به لهجه ترکی خراسان نیز شباهت دارد.
این خلاصه ای بود از مقاله مفصل رسول اوغلو که بسیار معروف است و در سال 1995 نوشته شده و و شما می توانید آنرا بطور کامل در گوگل پیدا کرده (Güney Azərbaycan Türk ləhcələri) و بخوانید.
چند اصلاحیه برای نقشه و مقاله: لهجه سنقر جز لهجه زنجان حساب شده است درحالیکه امروزه لهجه جداگانه ای حساب میشود.
لهجه قروه به ترکی همدان نزدیک تر است تا زنجان.
لهجه ماه نشان زنجان با لهجه قره داغ شباهت دارد.
در این مقاله ترکی شاهسونی در نظر نگرفته شده، این لهجه مخصوص همانند ترکی خلجی در استان مرکزی (به طور ویژه ساوه) و قم رایج است. در واقع ترکی خلجی را امروزه جدای از ترکی آذربایجانی دسته بندی می کنند.
لینک ترکی مقاله با الفبای عربی:
yon.ir/eOu9

آردی
سه شنبه 23 تیر 1394
بؤلوملر : آنا دیلی,

آنا دیلی

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

آنا دیلیم_آنا دیلیم

سن شرفیم شوهرتیم سن

دوداغیمیدا حسرتیم سن

دوشمانلارا نیفرتیم سن

کیمدیر سنی دانا دیلیم

آنا دیلیم _آنا دیلیم

***

یازانمادی الیم سنی

دوغرادیلار دیلیم سنی!!

بویانماسین قانا دیلیم

آنا دیلیم آنا دیلیم

***

دولوخسانما گلر سحر

گوز یاشینی سیلر سحر

نور ساچینا الر سحر

چیچک له نر آنا دیلیم

آنا دیلیم _آنا د یلیم

***

دونیا بویو یوکسک اوجا

سولیماندان نوحدان قوجا

 گووه نیرم من دویونجا

بو شوهره ته  شانا ,دیلیم

آنا دیلیم_آنا دیلیم
 
فیض اله بختیاری

 بوگون انا دیلی گونو بوتون دیلداشلاریما دونیانین باشا باشاندا قوتلو السون
                                                                                                           

آردی
شنبه 2 اسفند 1393
بؤلوملر : آنا دیلی,