ائلیمیز دیلیمیز

ال اله وئرک دیلیمیز دیری قالسین

بـیـر ﺩﻧﻪ ﺳـﻦ ﺗـﻮﺭﮎ ﻗﯿـﺰﯼ ﺳـﻦ

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

بـیـر ﺩﻧﻪ ﺳـﻦ ﺗـﻮﺭﮎ ﻗﯿـﺰﯼ ﺳـﻦ ، ﻣـﻦ ﺳﻨـﻪ ﻗـﻮﺭﺑـﺎﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﺟـــﺎﻥ ﻭﺋـﺮﻩ ﺭﻡ ﻋﺸﻘﯿـﻨﻪ ﻣـﻦ ، ﺍﯾﮕﯿـﺪ ﺑﯿـﺮ ﺍﻭﻏـﻼﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﺳﻨﯿـﻦ ﮐﯿﻤـﯽ ﮔﻮﺯﻝ ﻗﯿـﺰﺍ ﻫـﺮ ﻧﻪ ﺩﺋﺴـﻢ ﺁﺫ ﺩﺋﻤﯿـﺸـﻢ...


ﺑﯿـﻞ ﮐـﯽ ﻓﻘـﻂ ﮔـﻮﻝ ﺍﻭﺯﻭﻧـﻪ ﺑﻮﻟﺒـﻮﻝ ﺧـﻮﺷﺨـﻮﺍﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﺳـﻦ ﻧﻪ ﺩﺋﺴـﻦ ﻣـﻦ ﺍﺋﻠـﻪ ﺭﻡ ﺩﻭﻧﯿـﺎﻧـﯽ ﺭﯾﻀـﻮﺍﻥ ﺍﺋﻠـﻪ ﺭﻡ

ﻗـﺎﻥ ﺳـﺎﻻﺭﺍﻡ ﺟـﺎﻥ ﺳـﺎﺗـﺎﺭﺍﻡ ﺩﺭﺩﯾﻨـﻪ ﺩﺭﻣـﺎﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﮔﺮ ﺳﻨـﻪ ﭼـﻮﺥ ﺁﺷﯿـﻖ ﺍﻭﻟـﻮﺏ ﻫﺎﻣّﯿـﺴﯿﻨـﯽ ﻗـﺎﭼﯿـﻠـﺪﺍﺭﺍﻡ

ﮐﻮﻧﻠـﻮﻣـﯽ ﻣـﻦ ﯾﺎﻧـﺪﯾـﺮﺍﺭﺍﻡ ﻋـﺸﻘﯿـﻨﻪ ﺳـﻮﻟﻄـﺎﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﺩﻭﺩﺍﻗـﻼﺭﯾـﻦ ﮔـﻮﻝ ﮐﯿـﻤﯿـﺪﯼ ﮔـﻮﺯﻟّﯿـﻐﯿـﻦ ﮔـﻮﻥ ﮐﯿـﻤﯿـﺪﯼ

ﺍﯼ ﻗﯿـﺰ ﺳﻨﯿـﻦ ﻗـﺎﺵ ﮔـﻮﺯﻭﻧـﻮ ﮔـﻮﺭﻧـﺪﻩ ﺣﯿـﺮﺍﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

ﮔـﺮ ﻣﻨـﻪ ﻟﯿـﻼ ﺍﻭﻻﺳـﺎﻥ ﻋﺎﺷﯿـﻖ ﻭ ﺷﯿـﺪﺍ ﺍﻭﻻﺳـﺎﻥ

ﻣـﻦ ﺩﻩ ﺳﻨـﻪ ﺳـﻮﺯ ﻭﺋـﺮﯾـﺮﻡ ﻣـﺠﻨـﻮﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﻭﻻﺭﺍﻡ

آردی
دوشنبه 29 تیر 1394
بؤلوملر : سئوگی,

منیم آغلار گؤزومه رحم ائله جانان ، گئتمه

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

منیم آغلار گؤزومه رحم ائله جانان ، گئتمه

دایانیب جان دوداغا ، جان سنه قوربان ، گئتمه

قوی منیم جانیمیله صبر و توانیم گئتسین !

سن منه تاب و توان ، روح و روان"سان ، گئتمه !

سن"ایله هر غمه ، هر درده تحمل ائدرم

آما سن"سیز یوخوموش دردیمه درمان ، گئتمه !

نئیلیرم زهره"نی ، چرخ فلکی ، آی گونشی ؟

هامیسی گئتسه گئدیب ، سئوگیلی جانان گئتمه !

دایانیب جان دوداغا ، جان سنه قوربان ، گئتمه

قوی منیم جانیمیله صبر و توانیم گئتسین !

سن منه تاب و توان ، روح و روان"سان ، گئتمه !

سن"ایله هر غمه ، هر درده تحمل ائدرم

آما سن"سیز یوخوموش دردیمه درمان ، گئتمه !

نئیلیرم زهره نی ، چرخ فلکی ، آی گونشی ؟

هامیسی گئتسه گئدیب ، سئوگیلی جانان گئتمه !



آردی
دوشنبه 29 تیر 1394
بؤلوملر : سئوگی,

اینسانلیق فدا اولموش

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

عجب دوران اولوب دنیا دوزی ظولمه دولورهرگون

بشر کسکین پیچاقیله کسیر باش،

ویا سیمای خلقی یاندیریر زهر جهالتله

بونو بیلمم ندن نیچون؟

کاش  گورمزدیم،

بشر طغیان ائدیب اینسانلیقی کؤکدن قوروتماقدا

اوره ک یوخ اولسادا داش تک قرا اولموش

آما داش نیله میش؟

من ایشتیباه ائتدیم;بیناسین ائولرین قویموش،

اوجالمیش داغلاری قورموش،

سویو باغریندا ساخلار یای گونو اکرام ائدر اینسان و حئیوانه،

شیاطیندن قاچاندا داغ یئنه امن و آمانلیقدیر،

آغاشلار گول لر اوندا یام یاشیل سرگی سره رلر،قوشلار اوندا

ائو قوروب نسلین دوام ائیلر

اوخور بول بول لر اوندا یاز گونو،

بیزیم سازلی آشیق لار تک،

اوره کدن سویلیرم جانی لر البته بو جاهیل لر،

نه حیوانه کی شیطانه چوخ اوخشارلار

هر حیواندا شفقت وار،وفا وار،مهریبانلیق وار!

اگر اونلاردا آجماق اولماسایدی،

شاید آخر قان توکولمزدی،

وبیر جئیران،

 اصلان پنجه سیله هئچ ده اولمزدی،

اولار مجبور اولوب قارنین دویورسون

چون طبیعتده،

 بو بیر قانون و عادت دی

ولی اینسالارین دردی ندیر؟

بیلمم ده اینسالیق باشین بویله فدا ائتمیش!!

 قایناق باریش وئبلاقی

آردی
پنجشنبه 25 تیر 1394
بؤلوملر : &,

لهجه های زبان ترکی در آذربایجان جنوبی

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

دسته بندی زیر حاصل تحقیقات میدانی و چندین ساله "بویوک رسول اوغلو" اهل جمهوری آذربایجان است تحت عنوان "گونئی آذربایجان تورک لهجه لری" که خلاصه آنرا برایتان ترجمه کردم. طبیعتا دارای اشکالاتی هست. در این مقاله ترکی رایج در شمال غرب ایران به 9 لهجه تقسیم بندی شده است.
1.لهجه تبریز : این لهجه نزدیک به لهجه شکی در جمهوری آذربایجان است و در تبریز و در شهر های کوچک و روستاهای اطراف آن رایج است. اسکو، خسروشهر، توفارقان(آذرشهر) و روستاهای توابع آنها، روستاهای دامنه های شمالی سهند و باسمینج، هئربی، بر، لیقوان، سپاراخان، خلتدوکان از جمله مناطقی هستند که لهجه آنها با کمی تفاوت تبریزی است.
در خود تبریز سه لهجه با اندکی تفاوت وجود دارد :
_محله های شمال غرب یعنی شامقازان، حکم آباد، منجم، قره آغاج
_دوه چی، امیر قیز، لیلاوا، خطیب
-ششگیلان، باغمشه، خیابان، مارالان و مناطق مرکزی
از خصوصیات لهجه تبریز کشیدن صداها ست.
2.لهجه قره داغ (ارسباران) : صحیح ترین لهجه ترکی آذربایجانی ایران است و تماما پیرو قواعد زبانی است. شرق دامنه های سهند متنق، ایراناق، سرسکند (هشترود)، بستان آباد، میانه، سراب، قره داغ، سونار خیوه اهر،تیکان تپه(تکاب)، سایین قالا (شاهین دژ) و قسمت هایی از دشت مغان و قاراقیشلاق، بیجان، پلدشت(عربلر)، نازیک، مرگنلر، قاراقولوقلار، مرکیت و قایقاج در جنوب ارس مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است . در لهجه قره داغ برخلاف لهجه تبریز کلمات و صداها کشیده نمی شوند و به اصطلاح sert(محکم) تلفظ می شوند.
3ـ لهجه یامچی : این لهجه شباهت زیادی به لهجه نخجوان خصوصا اوردوباد دارد. مرکز این لهجه را میتوان مرند حساب کرد. صوفیان، یامچی، شبستر، خامنه، دیزه، دریان، شانیجان، گمیچی و قاپسار، زنوز، گلین قایا، المدار در شمال دریاچه اورمیه از مناطقی هستند که این لهجه در آنها رایج است. از ویژگی های این لهجه تبدیل مصوت a به ə است، مثلا به قابلاما قابله مه، به قارداش قردش میگویند. این لهجه بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد(از لحاظ کشیدن صداها).
4ـ لهجه اورمیه (اویغور-آوشار لهجه سی) : این لهجه نیز یکی از صحیح ترین لهجه های ترکی آذربایجانی ایران است. از نزدیکی های سووقبولاق (مهاباد)، سولدوز (نقده)، تا اورمیه و سلماس و خوی و مرز ترکیه این لهجه رایج است. در اطراف اورمیه در روستاهای چونقارالیسی صدای "نگ" هنوز حفظ شده است مثلا گلیرنگ. لازم به ذکراست در نزدیکی اورومچی پایتخت ترکستان شرقی نیز قصبه ای به نام چونقارالی موجود است. شباهت بین نام خود اورمو و اورومچی نیز جای بحث دارد. علت نام گذاری این لهجه به لهجه اویغور-افشار آن است که از ترکیب زبان اویغور ها و افشار های کوچ کرده از خراسان و ترکیه بوجود آمده.
ادبی دیلده: آتامی آتانی آتاسینی آتامیزی آتانیزی آتالارینی
تبریز: آتامی آتاوی آتاسینی آتامیزی آتازو آتالارینی
قاراداغ: آتامی اتووو آتاسینی آتامیزی آتوووزو آتالارینی
اویغور: آتامی آتایین آتاسینی آتامیزی آتاییزی آتالارینی


5ـ لهجه مراغه : این لهجه در شهر ها و روستاهای دامنه های جنوبی سهند رایج است.
از طرف مراغه به طرف سرسکند، سایین قالا‌‌(شاهین دژ)، قوشاچای(میاندوآب) تا حدود سووقبولاق و جیغاتی رود، ملیک کندی‌(ملکان)، بناب، عجبشیر از جمله مناطقی هستند که این لهجه در آن رایج است. این لهجه نیز مانند لهجه یامچی بین لهجه تبریز و قره داغ قرار می گیرد.
6ـ لهجه اردبیل :این لهجه در اردبیل، خلخال، نمین، آستارا، انزلی، تالش، منجیل رایج است. این لهجه شباهت زیادی به لهجه جنوب جمهوری آذربایجان دارد و اثرات لهجه باکو را در آن میتوان دید.
7.لهجه زنجان : این لهجه از طارم آغاز شده و تا زنجان، هیدج، سلطانیه، خدابنده، ماه نشان، بیجار و قروه در کردستان و سنقر در کرمانشاه رایج است و در مناطق شرقی و جنوبی زنجان مانند قیدار به لهجه همدان نزدیک می شود. به طور کلی این لهجه را میتوان ترکیبی از ترکی قدیم و جدید دانست.
8.لهجه همدان : ابهر، تاکستان، قزوین، بویین زهرا، آوج، همدان، رزن، بهار، تویسرکان، کبودرآهنگ، پامبولو(فامنین)، اسدآباد، لالجین، ملایر تا سنقر به این لهجه تکلم میکنند. شباهت زیادی به لهجه زنجان دارد. این لهجه یکی از لهجه های اصیلی است که برخی قواعد قدیمی هنوز در آن وجود دارد. برای مثال "توکندی" به جای قورتولدو یا تورندی به جای ایسهال توتدو. یا مثلا در سوم شخص حرف سین از افعال حذف می شود(همانند لهجه زنجان) : گلیرسن به گلیرن، آلیرسان به آلیران، گلیرسیز به گلیریز تبدیل می شود .البته در لهجه همدان افعالی که به "ن" ختم می شوند "ی" جایگزین نون می شود مثلا زنجانی ها میگویند آلیران، گلیرن اما همدانی ها میگویند آلیرای، گلیرَی. از دیگر ویژگی های این لهجه ارجحیت داشتن مصوت u به ı است، مثلا قارپیز به قارپوز، یاریسی به یاروسو، اونلاری به اونلارو و.. تبدیل می شود. به سبب دوری از مرکز آذربایجان و نزدیکی به مناطق فارس و لر نشین کلمات فارسی به آن وارد شده است.
9.لهجه خلجی : این لهجه در تهران، شهریار،اسلامشهر،ساوجبلاغ، کرج، ساوه، قم، خلجستان، فراهان، تفرش، اراک تا حدود خمین رایج است. لازم بذکر است این مناطق دو زبانه هستند به اینصورت که اکثریت با ترکی آذربایجانی است. ترکی آذربایجانی این مناطق بصورت عمومی است، چون در این مناطق (تهران،قم،البرز،مرکزی) آذربایجانی هایی زندگی می کنند که از مناطق مختلف آذربایجان آمده اند و میانگینی از 8 لهجه ی قبلی است. لهجه ی خلجی به لهجه ی همدان نیز نزدیکی دارد. همچنین به لهجه ترکی خراسان نیز شباهت دارد.
این خلاصه ای بود از مقاله مفصل رسول اوغلو که بسیار معروف است و در سال 1995 نوشته شده و و شما می توانید آنرا بطور کامل در گوگل پیدا کرده (Güney Azərbaycan Türk ləhcələri) و بخوانید.
چند اصلاحیه برای نقشه و مقاله: لهجه سنقر جز لهجه زنجان حساب شده است درحالیکه امروزه لهجه جداگانه ای حساب میشود.
لهجه قروه به ترکی همدان نزدیک تر است تا زنجان.
لهجه ماه نشان زنجان با لهجه قره داغ شباهت دارد.
در این مقاله ترکی شاهسونی در نظر نگرفته شده، این لهجه مخصوص همانند ترکی خلجی در استان مرکزی (به طور ویژه ساوه) و قم رایج است. در واقع ترکی خلجی را امروزه جدای از ترکی آذربایجانی دسته بندی می کنند.
لینک ترکی مقاله با الفبای عربی:
yon.ir/eOu9

آردی
سه شنبه 23 تیر 1394
بؤلوملر : آنا دیلی,

kabir kürüş yoxsa yalan kürüş????

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

سلام. از اینکه به زبان و فرهنگ اذربایجان خدمت می کنید ازتون تشکر میکنم.دستتون درد نکنه.روزنامه اشپیگل یکی از معتبرترین روزنامه های دنیاست و در زبان المانی به معنی اینه ست و الحق که مثل اسمش اینه منعکس کننده حقایق و لایه های پنهان است.البته اگه انگلیسی بلد باشید در این سایت معتبر به افشای دروغهای شاخدار و غیر علمی اغراق امیز در مورد کورش و تاریخ ایران پرداخته و به نوعی پان ایرانیستهای نژادپرست و باستان گرا رو رسوا کرده.http://www.spiegel.de/international/world/falling-for-ancient-propaganda-un-treasure-honors-persian-despot-a-566027-2.html


بو بیر اوزل باخیشدی منیم بلوقم دا سیز دوسلارا عمومی ایلدیم

آردی
دوشنبه 22 تیر 1394
بؤلوملر : &,

قرآنی تورکی دیلینه چئویرمسی

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

سلاملار هامی اوخینلره من بو بلاق دا تهجه تورکی دیلینده یازارم چوخ آز اولوب آیری  دیلده یازام اما بو یازینی ترکشناسی بلاقندا گوردوم چوخ سئودیم منیم ده بلوقیم دا اولا


نوشته شده توسط م- کریمی  


قرآن کتاب مقدس و آسمانی مسلمانان تقریباً نزد تمام ادیان به خصوص مسلمانان از احترام بالایی برخوردار است و تمام مللی که اسلام آورده ­اند به دیده­ ی تقدس بدین کتاب نگریسته ­اند. همچنین برای درک و فهم قرآن تلاش هایی صورت گرفته و به زبان خودشان ترجمه کرده ­اند تا عامه ­ی مردم توان استفاده از آن را داشته باشند. در این میان اشاره به ترجمه­ های انجام گرفته به زبان ترکی هدف این مقاله است که امیدوارم بتوانم در صفحاتی محدود اشاراتی مفید به این امر داشته باشم.

    آمارها نشان می­دهد که زبان ترکی در ترجمه­ ی قرآن، گوی سبقت را از دیگر زبانها ربوده است.  دکتر حداد عادل در مقاله­ ای در نشریه­ ی ترجمان وحی اظهار فرموده­ اند که از قرن چهارم هجری تا کنون( 1433هجری) بیش از 170 ترجمه­ ی فارسی چاپ شده از قرآن کریم انجام پذیرفته است[1]. جالب آنکه همان منبع، تعداد ترجمه­ های ترکی قرآن را بالغ بر 1600 عنوان معرفی می­کند.[2] و نشان می­دهد که این زبان در توجه و احترام به کتاب دینی خود چیزی کم نگذاشته است و هنوز راه باز است و جاده دراز.



[1]  دکتر حداد عادل، معرفی و بررسی ترجمه قرآن کریم، ترجمان وحی، شماره 31، 1391، ص85.

[2]  همان نشریه، ص 42.

تاریخ گواهی می­دهد که ترکان از نخستین اقوامی هستند که با ظهور اسلام و در نخستین تماسهایشان با مسلمانان، اسلام آوردند و آداب و رسوم اسلامی را پذیرفتند. دلیل این پذیرش آسان اسلام توسط ترکان، با توجیهات مختلفی روبرو بوده است که بیشتر محققان به نزدیکی تنگری ترکان به الله اسلام مورد تائید قرار گرفته است. زیرا ترکان هرگز بت پرست نبوده­ اند و در مناطقی که ترکان زیسته­ اند هیچ معبدی یافت نشده است. آنان به گؤگ تانری معقد بودند که از بالای آسمانها ناظر بر اعمال انسانها و دیگر موجودات است. این تانری بصورت کاملا دینی و متکامل در الله اسلام تبلور یافته و لذا معاد و نبوت و جهاد انگیزه­ های بیشتری را در ترکان آفریده و این اصول در آن کامل تر و زیباتر تبیین گشته است. ترکان با ظهور این دین تازه، با عشق و دلبستگی تمام بدان روی آورده و ایمان آوردند. با توجه به شجاعت و دلاوری ذاتی خود بزودی به لشکریان جهادی اسلام تبدیل شدند و لقب سیف­ الاسلام گرفتند. همچنین در زمان حیات پیامبر بزرگوار، چادر اعتکاف پیامبر  به "قُبّة ترکیّه" موسوم گردید.[1]

ترکان از زمان پیامبر اسلام مورد تکریم قرار گرفتند و ترکان نیز در قبال احترام و عزتی که بدانان ارزانی شد با جان و دل به اسلام روی آوردند. در روایت و احادیث از شرفیابی بزرگان ترکی به حضور پیامبر گرامی و تشرّف به اسلام سخنها رفته است. در کتاب دده قورقود از رفتن دده قورقود به همراه قازان خان و تنی چند از سرکردگان ترک به نزد پیامبر سخن رفته است. دده قورقود با اکرام پیامبر مواجه شده و بعد از برگشت پیش ترکان به ترویج اسلام پرداخته است.[2] در منابع کهن اسلامی از آشنائی اعراب با ترکان سخن رفته است، از جمله در اشعار شاعران سده ­ی نخست اسلام از شاعران آذربایجانی تباری سخن رفته است که در عربستان به زندگی کرده و در صف نخست مسلمانان جای گرفته­ اند و تمام توان یدی و معنوی خود را در خدمت اسلام و مسلمین قرار داده­اند.[3] از بزرگان اسلام همچون عموی گرامی پیامبر(ص) ابوطالب و دیگران مطالبی نقل شده است که در آن از ترکان گؤگ تورک و از عشق آنان نسبت به اسلام سخن رفته است[4]. یادآوری می­شود گؤگ تورک نخستین سلسله از امپراتوری ترکان است که در سال 552 میلادی حکومت خود را بنا نهادند و تا اواسط قرن هشتم پابرجا بوده­ اند. همچنین در کتیبه­ های اورخون و یئنی سئی هم که در قرن هفتم میلادی نگاشته شده­ اند از تماس ترکان با اعراب سخن رفته است.

   وقتی سخن از ترجمه­ های قرآن به زبان ترکی سخن می­رود باید به سده­ های نخستین هجرت توجه نمود. هرچند که امروزه ترجمه­ های سده­ های چهارم تا هفتم هجری همچنان در دسترس است، اما اشاره به ترجمه­ های سده­ های پیشین، دقت و توجه خاصی را می طلبد. محققان غرب نیز به ترجمه های قرآن در سده­ های نخستین اشاره ­ها کرده ­اند[5] که برخی از این ترجمه­ ها هم اینک در گنجینه­ ی کتابخانه­ های مؤسسه­ ی مطالعات شرقی آکادمی علوم روسیه، کتابخانه­ ی جان ریلاندز منچستر، کتابخانه ­ی سلیمانیه­ ی مسجد حکیم اوغلو علی پاشای استانبول و موزه ­ی بریتانیا نگهداری می­شوند. جالب آنکه در بیشتر این ترجمه ها متن عربی در سطر اصلی نوشته شده و کلمه به کلمه ترجمه­ ی لغات در زیر کلمات عربی آمده است. اما ترجمه­ ی کامل از قرآن در سده های ششم و هفتم هجری و بصورت کاملا متن آمده است.

   نوشته­ اند که در زمان سامانیان به دستور منصور ابن نوح سامانی گروهی برای ترجمه­ی قرآن و بویژه ترجمه تفسیر طبری به زبانهای دیگر تشکیل یافت و حلقه­ ای از مترجمان در ایران شکل گرفت که در میان آنان، علمایی از ترکان نیز شرکت یافتند و به ترجمه­ ی قرآن به زبان ترکی همت گماشتند.[6] به اذعان مورخان در میان حلقه­ ی مترجمان و مفسران این دوره در ایران، مترجمان ترکی نیز حضور داشته­اند. عالمانی چون زکی ولیدی توغان، عبدالقادر اینان و محمد فؤاد کؤپرولو نخستین ترجمه­ های ترکی را به نیمه­ ی نخست سده­ ی پنجم نسبت می­دهند. از این ترجمه­ ها تصاویری را نشان می­دهیم.

   یکی از منابع اولیه به زبان ترکی که می­توان در ذیل ترجمه­های قرآنی نام برد کتاب عظیم قوتادغو بیلیک است. این کتاب که علم سعادت معنی می­دهد کتابی سراسر اسلامی و مملو از آیات قرآنی است. در این کتاب بسیاری از آیات قرآنی را به شعر ترجمه و تفسیر کرده است. این کتاب عظیم یکی از شاهکارهای ادب ترکی است که در سال 448 هجری نوشته شده و راقم این سطور این کتاب را در دوجلد به زبان ترکی آذری و فارسی ترجمه کرده است[7]. بی­تردید کتاب عظیم قوتادغو بیلیک، یکی از شاهکارهای ادبی جهان و یکی از کهن­ترین آثار اندیشه ­ای بشریت به شمار می­آید. نویسنده و شاعر بزرگ آن، از اندیشمندان و متفکران دنیای شرق است که با ادیان، فلسفه، حکمت و علوم شرق و دین اسلام به خوبی آشنا بوده و بر فلسفه­ ی اندیشمندان یونان باستان، چین، هند و ایران نیز تسلط داشته است. یوسف بالاساغونلو - خاص حاجب، آفریننده­ی این شاهکار بی­مانند در هزار سال پیش از این، شرایط و روحیات حکومتگران و سلاطین را به زیبایی تمام از زوایای مختلف آن مورد بحث و بررسی قرار داده و اصول حکومت را تدوین کرده است و به خاطر همین اندیشه­ های تابناکش، از طرف خاقان ترکان – قاراخانیان به عنوان وزیر مشاور یا خاص حاجب برگزیده شده است و لقب "خاص حاجب" بدو داده شده است. قوتادغو بیلیک، کتاب بزرگی است که در 6654 بیت در وزن "فعولن فعولن فعولن فعول" سروده شده و هرچند که به صورت داستانی بلند نوشته شده است از دیدگاه ادبی و صنایع ادبی، سیاست و اصول آن، همچنین اخلاق، فلسفه، حکمت و غیره نیز ارزشمند و قابل تقدیر است.

   کتاب ارزشمند "قوتادغو بیلیک" توسط یوسف بالاساغونلو – خاص حاجب به رشته­ ی تحریر در آمده و "نخستین اثر اسلامی ترکان" به شمار می­آید. قوتادغو بیلیک کتابی است حکمت­آمیز و سرشار از علم و معرفت در باب کشورداری، سیاستنامه، نمایشی از آرمانشهر، فلسفه، علم و در نهایت رمانی آموزشی است که همچنان ارزشمند و گرانسنگ است. این کتاب برای خاقانها نگاشته شده و بیلیک­ه ایی را ارائه می­دهد که رموز دانش، فلسفه، اخلاق و قوانین اجتماعی است که گنجینه­ ای زوال­ ناپذیر از ترکان به دنیای بشریت به شمار می­آید.

   آنچه در قوتادغو بیلیک آمده است علاوه بر اخلاق، حکمت، فلسفه، از علوم ریاضی، طب و نجوم نیز بحث به میان آمده است. قوتادغو بیلیک به عنوان کتاب اخلاق مطرح است. یکی از خصوصیات این کتاب، اینست که به عنوان پندنامه، اندرزنامه و کتاب نصیحت می­توان از آن نام برد. می­دانیم که اکثر ترکان در سده دهم میلادی اسلام را پذیرفته و سرداران خلفا از مصر تا چین از ترکان بوده­اند. پیش از آن، دین ترکان بودائی، مانی، مسیحیت و شمنیزم بوده است. آنان به گؤگ تانری باور داشتند. اعتقادشان بر این بود که تانری از بالای آسمان ناظر بر رفتار و کردار انسانهاست. شمنها نیز برای دستیابی به تانری از پلکان معنوی شمن بالا می­رفتند[8]. اما چون اسلام را پذیرفتند الله را مانند تانری یافتند. بطوری که نام تانری را تا امروز هم حفظ کرده­اند. اسلام دین پند و اخلاق است. جالب است که ترکان نامهایی را تا امروز نگه داشته­اند که هرچند در اسلام وجود دارد اما زبان خودشان از بودا و مانی و گؤگ­تانری حفظ کرده ­اند مثلا برای نام خدا، تانری، ایدی، بیات و اوقان را هنوز هم استفاده می­کنند. پیغمبر را هنوز هم سالاواج و چهار صحابه پیغمبر را دؤرد اش می­نامند، در حالی که اقوام و ملل دیگر نام اسلامی و عربی را دارند.

   اسامی قهرمانان کتاب مانند اودقورموش، یعنی بیدار شده، اؤیدولموش یعنی حمد و ستایش شده که همان محمد نام حضرت پیغمبر نیز هست. لذا این کتاب پیوندی ناگسستنی با اسلام و فرهنگ غنی ترکان باستان دارد. در هر صفحه­ ی آن می­توان نقل قولهایی از پیامبر بزرگوار اسلام و آیات قرآن را مشاهده کرد. قوتادغو بیلیک ترجمه­ی قرآن است به زبان ترکی.

   در این کتاب می­توان دنیای اسلام و تصوف را به وضوح تمام دید. تک تک چهره­ ها، مسلمانانی هستند که رفتارهای اسلامی دارند. اودقورموش چهره شاخصی از قهرمانان این کتاب است که هرچند یک زاهد بودائی نمایانده می­شود اما انتقاداتی که از او می­شود انتقادات یک مسلمان فقیه است. اؤیدولموش وزیر اعظم خاقان، این زاهد را به رفتارهای اسلامی فرا می­خواند. او در نهایت سمبلی از صوفی­های اسلامی می­گردد و تصوف را نمایندگی می­کند. کشمکشهای بین اؤیدولموش و اودقورموش بی­شباهت به چالشهای اهل تصوف در قرن چهارم و پنجم دنیای اسلام نیست. بنابراین می­توان قوتادغو بیلیک را یک اثر متصوفانه دانست. هرچند این دیدگاه جای پژوهش دارد. 

   قوتادغو بیلیک کتاب دنیای اندیشه و هنر است. بالاساغونلو در جای جای کتاب می­نویسد: خردمند باشید، علم بیاموزید، انسان باشید و خود را بالاتر بکشید... واژگان بکار رفته در این کتاب و تاکید نویسنده بر این واژگان مانند  خرد، عقل، راه، روشنائی، فنوت، فرهنگ، روح، دانش، و غیره پربیراه نیست. او بسیاری از این واژه­ها را دقیقا بجا و با تاکید خاص به کار برده­است. خواسته­های والائی هم از این تکرار و تاکید دارد. او خواننده­اش را به تفکر و اندیشیدن در این عرصه­ها فرامی­خواند

   این کتاب را پیش از هر چیزی باید کتاب پند و اندرز نامید. آموزش حکمت و اندرز تاریخی کم و بیش 3000 ساله دارد. قوانینی از زمان مصریان، سومریان، اکدیان مانند قوانین حمورابی در 282 ماده از دوران پیش از میلاد باقی مانده­است که برتر و ارزشمندتر از آنها را می­توان در قوتادغو بیلیک یافت. تردیدی نیست که بالاساغونلو در نگارش این کتاب به این قوانین نظر داشته است. او، از قوانین نوشته شده توسط اندیشوران چینی مانند لائو تسه در 600 سال پیش از میلاد، از بزرگان فلسفه­ی چین و هند تا بزرگان دین بودا، مانی، زردشت، بحث می­کند. او به اندیشمندان ایران همچون زردشت توجه لازم را دارد. پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را تبلیغ می­کند. از اَوِستا سخن می­راند بطوری که گوئی اوستا اثری از ترکان است!؟ از پیامبرانی چون ایوب و ابراهیم سخن می­راند. چون به یونان می­رسد از افلاطون، ارسطو و سقراط می­گوید و در نهایت از ضزب­ المثلهای ترکی مثاله ایی را می­آورد.

   اما سخن آخر، آرمانشهری که خاص حاجب در قوتادغو بیلیک بنا می­نهد به مدینه­ ی فاضله­ ی اسلام(مدینة­النبی) نظری عمیق دارد. او از مدینه­ ی پیامبر تا اتوپیای افلاطون نظر انداخته و آرمانشهری بنا نهاده است که سده­ های بعدی نظامی گنجوی، این شاعر و اندیشمند بزرگ آذربایجان در اقبالنامه­ اش توجه خاصی به قوتادغو بیلیک داشته است. اندیشه­ های مطرح شده در این باب در قوتادغو بیلیک را می­توان با نوشته­ های نویسندگانی چون: مارجوس تولیدیس(106 – 43 ق.م.)، سر توماس مور(1535 – 1478م)، فرانچو رابلاس(1553 – 1495)، جان والنتین(1654 – 1586)، توماسو جان پانلا(1637 – 1568)، سر فرانسیس باکونین(1626 – 1561)، جمز هارنیگتون(1677 – 1611)، گابریل دو فویگنی(1692 – 1630)، برناندو ماندویل(1733 – 1670)، دانیل دوفو(1731 – 1660)، جاناتان سویفت(1745 – 1667)، جان گوتفیلد شتابل(1752 – 1692)، لودویک هولبرگ(1754 – 1684)، برینگتون(م 1753)، ساموئل جانسون(1784 – 1709)، اوئیس سباستین مرسیر(1814 – 1740)، نیکلاس برتون(1806 – 1734)، جان یاکوب ویلهلم هینس(1746-1803 )، فردریش ایوپولد فون  استرلبرگ(1819 – 1750)، ساموئی بوتلر(1902 – 1835)، ویلیام موریس(1896 – 1834)، هربرت جرج ویل(1946 – 1866)، تئودور هرتسل(1904 – 1860)، جرج برنارد شاو(1950 – 1856)، کارل چابک(1945 – 1887)، هرمان هسن(1962 – 1877)، فرنتس ورفل(1945 – 1890)، ارنست یونکر(1949 – 1895)و جورج اورل(1950 – 1903) در آثار خود به این مسائل توجه کرده­اند و بدان پرداخته­ اند. نظریات یوسف خاص حاجب جای خاصی در میان این آثار دارد.



مقاله نین قالانی کی چوخ دا دیرلی دی یازینین  آردین دا

آردی
یکشنبه 21 تیر 1394
بؤلوملر : سئوگی,

گوره سن کیم گله جک حاققیمی آلسین گوی دن؟!

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

باخیشیم بیر گوله بنزیر کی سو ایستیر گوی دن

آغ بولوتلار باخیشیز تورپاقا دوشسون گوی دن

 

من سو تک کونلومو وئرمیشدیم آیا آخ نه بیلیم

اولا بیلمز گوزلیم آی یئره دوشسون گوی دن

 

ایندی بیر داش دیبینه آرخالانان قوش کیمییه م

قورخورام باش گؤزومه داش یاغا یئردن گوی دن

 

من اوشاقلیقداکی اولدوز لاریمی آختاریرام

تاری آخ آخدی هارا ائی بئله اولدوز گوی دن

 

بیر قارانلیق گئجه دیر سانکی گونش داردا قالیب

هانچی بارماق ال آتیر بیر دوگون آچسین گوی دن

 

قیتلیغ ایللردی یاغیش یاغمیری گویدن نه بیلیم

گوره سن کیم گله جک حاققیمی آلسین گوی دن؟!

آردی
شنبه 20 تیر 1394

سن ای منیم آنا یوردوم

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

سن ای منیم آنا یوردوم ، عزیز آذربایجانیم
بیر باخ ، سنین هوسینله قانات چالیر طرلانیم
بودورگئنه سنین ایچون حصر اولونور دستانیم
یاشا منیم یوردوم - یووام ، یاشا عزیز وطنیم
یاشا آنام ، یاشا آتام ، یاشا منیم مسکنیم
...
قلم سنین ، دستان سنین ، وارلیق سنین ، جان سنین
آچ تاریخی ورقله باخ ، شهرت سنین ، شان سنین
باقرخان تک قهرمانلار ، شانلی ستارخان سنین
یاشا منیم باغیم ، باغچام ، یاشا منیم گلشنیم
یاشا آنام ، یاشا وطن ، یاشا منیم مسکنیم
...
ازل گونده ن سنین ایچون یارانمیشدیر قلمیم
اگر من بیر پروانه یه م ، سن سن چیراغیم شمعیم
سن هر زامان یادا دوشسه ن ، آزالیر دردیم غمیم
سن سیز یقین اوچابیلمه ز گونول طرلانیم منیم
یاشا آنام ، یاشا وطن ، یاشا منیم مسکنیم

آردی
شنبه 6 تیر 1394
بؤلوملر : آزربایجان,

تلسمه

0 گؤروش
یازار:‌ Dəniz

صبر ایله کونول محنت هجرانه تلسمه

درد اهلی یئتر صبر ایئله درمانه تلسمه

یـــوسف ده زلیخانی محبت له سویردی

سالدیردی زلیخـا اونی زندانـه تلسمـه

دنیایـه وفا ایئلمه چوخ آغلاما کونلوم

دنیا نه وفا قیئلدی سلیمانــه تلسمــــه

کام آلمیــه جاق آیریلیقا باعث اولانلار

عاشیق چاتاجاق سئوگیلی جانانه تلسمه


شاعیر:نسیمی



آردی
شنبه 6 تیر 1394